سویل جونی وحرفای گنده گنده
سلام سلام من اومدم اومدم بگم حال سویل داره بهتر میشه. خدایا شکرت صد هزار مرتبه راستی 2روز پیش برف اومد اونم چه برفی وای منکه کیف میکردم وقتی میرفتم زیرش. بازم خدا جون شکرت. لباسم فقط گلهاش مونده امروز تموم میشه هورااااااااااااااااااااااااااااااااااااا دیروز هم رفتیم خونه ی دوست بابایی که 2تا پسر ناز قشنگ داشت که اسم بزرگتره مهدی واسم کوچولو سجاد بود خیلی با نمک بود سویل هم قاطی اونا شده بود داشتن دوووووووف دوففففف دووووف بازی میکردن منظورم پلیس پلیس. موقع اومدن هم بردیم امپول سویل رو دادیم تزریق کردن. اون موقع سویل بغل من بود که بهم میگفت مامانی بابایی بیاد بغلم کنه انگاری بچم فهمیده مام...
نویسنده :
(مامان سویل)
9:24